جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۱: چون دلم وصل او دوا دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون دلم وصل او دوا دارد از تنم جان چرا جدا دارد دل ز ما برد و قصد جانم کرد ظلم بر ما چنین روا دارد از چه رو آخر آن بت بی مهر دایماً میل بر جفا دارد دلبرا این دل شکسته ی من طمع از دوست مومیا دارد چشم نم دیده در گهرباری مردم دیده را گوا دارد خاک پای تو را به دیده کشم که اثرها چو توتیا دارد رحمتی بر من غریب بکن که به ملک جهان تو را دارد فلک اندر پی جفاست ببین که توقّع ازو وفا دارد نظر از بنده ات دریغ مدار که بجز لطف تو کرا دارد جهان ملک خاتون