جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۸: ز قدّت چون خجل شد سرو آزاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز قدّت چون خجل شد سرو آزاد مکن بر بی دلان زین بیش بیداد سوی ما یک نظر فرما ز رحمت که تا گردد جهانی از تو دلشاد به فریاد دل مسکین من رس که جانم آمد از دستت به فریاد دل و جان و جوانی در غم تو نگارینا بدادم جمله بر باد دل بیچاره ی ما از هوایت به دام زلف شبرنگت درافتاد چه گویم مادر ایام گویی به عشق آن پری زاده مرا زاد ز جانت بنده گشتم رایگانی مکن بر ما ستم ای سرو آزاد بده کام دلم یک روز ور نی زنم از دست جورت در جهان داد گرش خون من مسکین مرادست جهان و جان فدای جان او باد جهان ملک خاتون