جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۹: ما را نمی رود نفسی یاد او ز یاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را نمی رود نفسی یاد او ز یاد یارب که یاد او ز دل خسته کم مباد هر چند اعتقاد تو با ما درست نیست هردم زیادتست مرا با تو اعتقاد من جز به یاد تو نزنم یک دم و تو را یک دم نیاید از من آشفته حال یاد پیوسته شادی تو اگر در غم منست هرگز دلم بجز غم عشقت مباد شاد بیداد می کشم ز غمت بر امید آنک روزی به خوشدلی بستانم ز وصل داد از درد هجر اگرچه گرفتار محنتم هرگز ز روزگار تو را محنتی مباد کشتی به تیغ هجر من مستمند را این رخصتت به خون دل عاشقان که داد در لطف و دلبری چو تو فرزند خوبروی از مادر زمانه به نیک اختری نزاد جانم ز اشتیاق فلانی به لب رسید یارب بلای عشق که اندر جهان نهاد بر روز وصل دوست نداریم دست رس یک شب ز روی لطف خدا روزیم کناد حال جهان چو خال تو یکباره تیره گشت تا شور زلف دلکش تو در جهان فتاد جهان ملک خاتون