جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۴: در سر زلف تو ای دوست چه شرهاست که نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در سر زلف تو ای دوست چه شرهاست که نیست در دهان نمکینت چه نمکهاست که نیست در غم هجر تو ای سرور خوبان جهان در کدامین دل و جان خون جگرهاست که نیست در کمال رخ تو نسخه ی جان می بینم از دعای من مسکین چه اثرهاست که نیست جان ز من خواسته بودی و متاعیست حقیر ای فدای کف پای تو چه سرهاست که نیست صبح روی تو چو خورشید جهان افروزست در سر زلف چو شام تو چه سرهاست که نیست ای صبا از چمن جان و زبان بلبل چه شنیدی و چه آشوب و خبرهاست که نیست گفت گل می رسد اینک به هوای رخ گل در کدامین دل از آن روی شررهاست که نیست بنگر در صفت صنع الهیت دوست در رخ چون خور دلبر چه نظرهاست که نیست جهان ملک خاتون