جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۹: به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست بیا که جانی و جانم ز تن جدا خوش نیست دریغ ماه رخت را اگر وفا بودی چرا که دلبر مه روی بی وفا خوش نیست به جان رسید دل من ز جور هجرانت جفا مکن صنما کاین همه جفا خوش نیست جفا اگر چه ز خوبان طریقه ایست قدیم نگار من مکن آن را که گوییا خوش نیست کنند جاهل و نادان جفا به خلق ولی ستم ز پادشه لطف بر گدا خوش نیست اگرچه باغ و بهارست و سبزه خرّم به جان دوست که این جمله بی شما خوش نیست ز دیده گرچه شدی دور در دو دیده من به غیر خاک کف پات توتیا خوش نیست مگر که نیست خوشی در بهار و طوف چمن اگر خوش است خدا را مرا چرا خوش نیست بیا که بی تو جهان ناخوش است بر دل من اگر خوش است ترا بی جهان مرا خوش نیست جهان ملک خاتون