جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۵: دیده ز مهر روی تو یک نفسش گزیر نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده ز مهر روی تو یک نفسش گزیر نیست زآنکه چو روی خوب تو یک تن بی نظیر نیست دیده ی جان بدوختم از دو جهان و هر که هست چونکه به چشم من کسی مثل تو دلپذیر نیست گرچه تو را به جای من هست ولی به جان تو کم بجز از خیال تو در دل و در ضمیر نیست گر تو کنی تصوّر آن کز تو گزیر باشدم نی به سر تو ناگزیر کز تو مرا گزیر نیست آن بت بی نظیر من گفت فقیر بر درم گر تو فقیر بر دری به ز منت فقیر نیست گر برود سرم ز دست از غم عشق در جهان پیش دلم محقّرست پیش تو گر حقیر نیست خار غم تو ریش کرد دامن جان بی دلان با همه قزّ و پرنیان بهتر از این حریر نیست جهان ملک خاتون