جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۴: تو را از حال مسکینان خبر نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو را از حال مسکینان خبر نیست بر آب چشم ما زانت گذر نیست به زاری زارم از هجران رویت چرا او را به سوی ما نظر نیست شب تاریک هجرانم بفرسود در آن شب گوییا هرگز قمر نیست شب دیجور بی پایان چو زلفش ز صبح روی جانانم اثر نیست بتی سنگین دلی خوشی جفاجوست بر این مسکین دلم رحمش مگر نیست نه صبرم هست از رویش نه آرام شب و روزم ز عشقش خواب و خور نیست به تیغ هجرم از خود چند رانی مکن جانا که ما را این سپر نیست گرم صد ره برانی، این دل من بجز بر بوی زلفت راهبر نیست دلا گرد در او چند گردی ز کوی عشق جانان ره به در نیست به هجران رخت جانا جهان را غذای دل بجز خون جگر نیست جهان ملک خاتون