جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۵: خدا بر حال این مسکین گواهست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدا بر حال این مسکین گواهست که از جانت همیشه نیکخواهست ولی از جور این چرخ سیه کار به پیش چشم ما عالم سیاهست بیا کز شوق طاق ابروانت به غم پیوسته پشت من دوتا هست غریبان را مکش کز روی فتوی غریبی بی گنه کشتن گناهست به چشم تو، که در هجرت شب و روز نشسته منتظر چشمم به راهست جدا افتاده از کنعان چو یوسف دل من در زنخدانت به چاهست خجالت بایدم بردن ز رویت چو گویم نسبت رویت به ماهست ز من پرسی که چونی در غم ما غمت کوه و تن مسکین چو کاهست چه می پرسی که همدم در غمت کیست همه دم همدمم افغان و آهست ندارم بیش از این در هجر طاقت ببخشا کز غمت حالم تباهست به جانت کز جهان بیزار گشتم خداوند جهان بر من گواهست جهان ملک خاتون