جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۸: دردم او دادست و درمانم از اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دردم او دادست و درمانم از اوست چاره ی دردم که جوید غیر دوست گر کند با من جفا آن بی وفا بد نباشد هر چه زو آید نکوست تا توانایی بود جورش به جان می کشم زو گرچه یاری تندخوست حال جان پرسیدم از دل عقل گفت از که می پرسی که سرگردان چه گوست تاب چوگان دو زلفش می برم لاجرم افتان و خیزان کو به کوست گو برو چشم از همه عالم بدوز هر که میلش سوی یاری خوب روست گرفتد بر مشک چین چشمش خطاست هر که را در دست، زلفی مشک بوست مهر می ورزم به ماهی در زمین کافتاب آسمانش مهرجوست من به دست یار دادم اختیار اعتمادی در جهان ما را بدوست جهان ملک خاتون