جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۱: بیا که آتش عشقم ز هجر در جانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که آتش عشقم ز هجر در جانست بیا که درد دلم را وصال درمانست صبا برو بر دلبر سلام من برسان بگو بیا که جهان از غم تو ویرانست وفا بریدی و عهدم به باد بردادی طریق عهد شکستن نه کار مردانست دلا توقّع یاری مدار ازین دوران که نام عهد نباشد چه جای پیمانست به درد عشق رخت بر جهان ترّحم کن که دوست نیست یکی دشمنم فراوانست چه نیکبخت کسانی که اهل وصل تواند چو بخت یار نباشد مرا چه تاوانست اگرچه دشمن بدگو سرآمدست به جور تو پای دار دلا زآنکه دست ایشانست اگر جهان همه طوفان بود به دولت دوست چو نوح هست به دستم چه غم ز طوفانست جهان ملک خاتون