جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۴: بنای خاطر ما از غم تو ویرانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنای خاطر ما از غم تو ویرانست ز سوز عشق رخت آتشیم در جانست اگر ز من طلبد جان از او دریغم نیست هزار جان عزیزم فدای جانانست به عید روی تو گفتم به دل چه چاره کنم جواب داد که جز جان تو را چه قربانست بیا که در شب وصل تو جان شیرین را نهاده بر کف دستم که تا چه فرمانست شده ملول طبیبان عالم از دردم از آن که درد مرا روز وصل درمانست ز وصل خویش تو مجموع کن دل ما را که خاطرم چو سر زلف تو پریشانست قدم ز سر کنم و راه شوق بسپارم که راه کعبه ی مقصودم از بیابانست کدام بلبل خوش گو چو من بود در باغ کدام گل چو رخ دوست در گلستانست سزد که گر نرود پای نارون که دگر خجل ز قامت رعناش سرو بستانست بیا ز یاد غمش گو که بر گل رویش شنیده ای که جهانی هزار دستانست جهان ملک خاتون