جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۲: که آن لعل لب نوشین گزیدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که آن لعل لب نوشین گزیدست که مهرت را به جان و دل خریدست کند منع من مسکین بی دل کسی کان روی مهوش را ندیدست بشد عمری که تا آن دلبر از ما بسان آهوی وحشی رمیدست مگر آهو که مشک آید ز نافش بگرد کوی آن مه رو چریدست دو دیده در رخ زیباش بستم که وصلش لعل جانم را کلیدست نهال قامتم از بار هجران به بستان فراق او خمیدست کسی حال من بی دل بداند که طعم شربت هجران چشیدست دل و دست امید من یکی روز گلی از گلشن وصلش نچیدست اگرچه بار بسیارم به دل هست جهان در کوچه ی عشقش خزیدست جهان ملک خاتون