جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵: داری دلا خبر تو که دردش دوای ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داری دلا خبر تو که دردش دوای ماست لعل لبان دلکش او آشنای ماست سروی چو قامت تو ندیدم به راستی بالا نگویمش صنما کان بلای ماست گفتم بنه به دیده قدش تا ببوسمش گفتا سراب چشم تو باری نه جای ماست گفتم به وصل گیر شبی دست ما و گفت سرها ز دست رفته به جایی که پای ماست عمریست ما چو خاک به کویت نشسته ایم روزی نگفته ای که جهانی گدای ماست گفتم ز دست رفت سرم سرکشی مکن وصلت اگر به دست فتد خون بهای ماست گم کرده ام به کوی تو بیچاره دل ولی بوی دو زلف دلکش تو رهنمای ماست جهان ملک خاتون