جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۹: بوی شکنج زلف تو تا در دماغ ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بوی شکنج زلف تو تا در دماغ ماست روی چو آفتاب تو چشم و چراغ ماست بی روی جان فزای تو جنّت چه می کنم گلخن به روی خوب تو بستان و باغ ماست زلفش شبی گرفتم و زان لحظه تاکنون از بوی زلف دوست معنبر دماغ ماست بی گفت و گوی عشق تو در بوستان دل دستان خوش سرای تو گویی که زاغ ماست گفتم که بنده ی تو ز جانم مرا بدار گفتا که بر جبین تو دیدم که داغ ماست در راه کعبه ی شب وصل تو خارها گویی ز روی شوق تو آن باغ و راغ ماست جهان ملک خاتون