جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۶: ز هوای سر زلف تو دلم پر سوداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز هوای سر زلف تو دلم پر سوداست وز خیال رخ تو دیده ی جان خون پیماست هوس وصل تو دارد دل سرگشته ی من سر در این سر شود ای دوست که اندیشه ی ماست زلفت از باد هوا زود پریشان گردد سر سبک دارد از آن روی چنین بی سر و پاست خار هجر تو دل خسته ی ما بخراشید گل روی تو نبینیم، چنین ظلم رواست همچو رخسار تو نشکفت گلی در بستان در چمن چون قد زیبات کجا سروی خاست ور بود نیز نه چون قامت رعنات بود من بگویم سخنی چون قد و بالای تو راست نسبت روی تو با ماه چنین می کردم نیک دیدیم نگارا ز کجا تا به کجاست نظرم بر مه و خورشید نیفتاد دگر تا سواد رخت از دیده ی غمدیده جداست خواری و جور و جفا بر من مسکین تا چند مکن ای جان عزیزم مکن این عین خطاست من مسکین دو جهان در سر و کارت کردم آخر این جور و جفا بر من بیچاره چراست جهان ملک خاتون