طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۰: بتی دارم که چتر مهر باشد زیب اورنگش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتی دارم که چتر مهر باشد زیب اورنگش فلک بر چشم سازد سرمه خاک لعل شبرنگش ز هجرانش به تلخی جان شیرین می کنم لیکن چو فرهادم درین کوهسار و کی اندیشم از سنگش؟! من از فکر میانش کی برون آیم سر موئی؟! بدین مضمون در آغوش سخن بگرفته ام تنگش! به گلگشت چمن هرگه نقاب از رخ براندازد عرق بر روی گل گل می کند از شوخی رنگش تبسم با عتاب او سلوک داوری دارد چو برگ بید می لرزم من از این صلح و این جنگش! فسون چشم جادویش به رنگی می برد دل را که امکان رهائی نیست از آئین نیرنگش به چین بهزاد جز چین جبین دیگر نمی بیند که باشد چین زلف او گریبانگیر ارژنگش چسان سر برکشم ز مرش که چون رنگ حنای او عنان توسن عمرم بود امروز در چنگش! چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل به تاراج جنون دادم چه هستی و چه فرهنگش! طغرل احراری