جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۰: دوش روی یار می دیدم به خواب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش روی یار می دیدم به خواب آن خیال خواب بودم یا سراب نیست از بخت جهان آن باورم کم به طالع تابد از وصل آفتاب از دو زلفت گشته ام سودازده وز دو چشمت می شوم مست و خراب مرد عشق دست و بازوی تو نیست گر بود کیخسرو و افراسیاب با توأم حنظل چو شهد و شکّرست بی توأم شکّر بود چون زهر ناب در لب جوی و میان گل به باغ خوش بود نالیدن چنگ و رباب صوت بلبل هر دمی بس خوش بود جام می با دوستان در ماهتاب هر کش این دولت میسّر می شود او چه می خواهد ازین به فتح باب چون خیالت را دو اسبه تاختی از چه رو بستی به چشمم راه خواب غمزه خون ریز شد گفتم مکن از سر مستی جهان یک سر خراب جهان ملک خاتون