جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۵: ای دیده گشته در غم هجر تو چون شراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دیده گشته در غم هجر تو چون شراب وای دل بر آتش غم عشقت شده کباب ای سرو راستی که قدی خوش کشیده ای در بوستان عشق سر از سوی ما متاب بر آتش رخت جگر ما کباب شد وز خون دیده رفت به جام دلم شراب بگشا نقاب از رخ خورشید پیکرت زان رو که نیست عادت خورشید در نقاب مهر رخت چو بر من خسته جگر فتاد سرگشته همچو ذرّه شدم پیش آفتاب بشتاب سوی خسته ی هجران خود ببین کاین عمر بیوفا به چه سان می کند شتاب عمر عزیز در غم ایام صرف شد خوش عهد کودکی و خوشا موسم شباب جانا به دیده ام تو نگویی که از چه روی ترکان چشم مست تو بستند راه خواب با من خیال یار درآمد به گفت و گوی گفتا بگو حکایت و بشنو ز من جواب جایی که هست مسکن خیل خیال دوست آنجا مجال خواب نباشد به هیچ باب خواهیم دست بوس تو دریافت چو عنان باشد که پای بوس تو یابیم چون رکاب بر دی به لعل دلکشت ای دوست دل ز ما کردی به تیر غمزه ی فتان جهان خراب جهان ملک خاتون