جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۰: در باغ گل نماند و برفت از دیار ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در باغ گل نماند و برفت از دیار ما خوش بود هفته ای دو سه گل در کنار ما هر چند گل به حسن بسی لاف می زند کی دارد او طراوت روی نگار ما از ما مکش تو سر که بدان روی مهوشت آشفته گشت زلف تو چون روزگار ما بارست بر در تو سگان را ستمگرا در خلوت وصال حرامست بار ما در عهد حسن و دلبری ما در این جهان کردی به یک زمان دل شهری شکار ما پرسی که حال و کار جهان چیست در غمم جز گریه در فراق رخت نیست کار ما بگذر به خاک ما زره مردمی ولیک ترسم به دامن تو نشیند غبار ما گر دورم از جناب شریف تو عذرها بپذیر چونکه نیست در آن اختیار ما جهان ملک خاتون