سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۲۱۴: گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرز خورشید جمالت ذره ای پیدا شود هر دو عالم در هوایش، ذره سان دروا شود شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟ هر کجا یابد نشان یار خود آنجا شود در شب هجرش به بوی وعده فردای وصل حالیا جان می دهم تا صبح تا فردا شود صد هزار آیینه دارد شاهد مه روی من رو به هر آیینه کارد جان درو پیدا شود در سرم سودای زلف توست و می دانم یقین کاین سر سودایی من، در سر سودا شود خرقه سالوس بر خواهم کشید از سر ولی ترسم این زنار گبری در میان رسوا شود می زنندم بر درش، چون حلقه و من همچنان همتی در بسته باشد تا که این در، وا شود سلمان ساوجی