حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۸۹۸: گر سینه شود سینا، بی تاب و توانستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر سینه شود سینا، بی تاب و توانستی تاب من و آن جلوه، مهتاب و کتانستی آسان به قد و عارض، عاشق ندهد دل را آنی ست نکویان را، دل داده ازآنستی آن ماه فلک پیما، بنمود شبی سیما چون اختر از آن شبها، چشمم نگرانستی نگذاشت مرا حسرت، با هجر و وصال او اکنون من مجنون را، نه این و نه آنستی حیرت من بی سامان، از مایهٔ دل دارم در خاک هم از چشمم، خونابه روانستی از مرگ نیندیشم، جان گر به تو پیوندد پیری چه زیان دارد گر عشق جوانستی؟ لطف تو همی باید، تا هجر کران گیرد از خود شده ام امّا، دوری به میانستی جم رفت و فریدون هم، زین کاخ دو در بیرون این کلبه که می بینی، میراث کیانستی با عارف رومی شد، هم نغمه حزین ، کلکم این پرده که می سنجم، زان جان جهانستی حزین لاهیجی