حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۸۹۴: خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی سر اگر در ره رندان دل افتاده کنی لوحت آخر اجل از نقش خودی ساده کند حالیا مصلحت آن است که خود ساده کنی همچو گل می رود از کف به نسیمی، هشدار برگ عیشی که به صد خون دل آماده کنی صوفی، ار می نکشی، ساغری از ما بستان تا مگر آب رخ خرقه و سجاده کنی ساقی، از دست کریم تو چه کم خواهد شد چون سبو، خود به گلوی من اگر باده کنی؟ تازه شمشاد من، از خانه به گلشن بخرام جلوه ای تا به تذروان چمن زاده کنی واله حسن بیان تو، جهانی ست حزین زیبد ار ناز به این حسن خداده کنی حزین لاهیجی