حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۸۸۸: در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی بی جایی و چون می نگرم در همه جایی لب باده چکان، جلوه چمان، طرّه پریشان آشفته چنین، بر سر بازار چرایی؟ گه در جگر گرمی و گه بر مژهٔ تر گه در شکن آه منی، در چه هوایی؟ هم شیشه و هم ساغر و هم باده و هم مست هم ساقی و هم نایی و هم نای و نوایی بر تارک سر هوشی و در پردهٔ دل، راز در دیدهٔ سر، نوری و در سینه، صفایی نظّاره کنان از نظر عشق، به حسنی رخساره نهان، در شکن زلف دوتایی گه معتکف خلوت و گه شاهد محفل گه بارکش خرقه و گه زیر قبایی در حدّ اشارات، تو هم مایی و هم من در محو اضافات، برون از من و مایی مست است حزین ، امشب از آن ساقی سرمست مطرب، بزن این پرده، به آهنگ رسایی حزین لاهیجی