حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۸۷۴: توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی چه خواهد شد سرت گردم، شب ما را سحر باشی؟ دو عالم از فروغ روی او، یک چشم بینا شد نبینی روی هجران را، اگر صاحب نظر باشی سروش مقدم جانان رسید، از بال پروازت مرا ای هدهد جان زنده کردی، خوش خبر باش برآ از خود، فضای بیخودی را هم تماشا کن چرا چون برق، درقید حیات مختصر باشی؟ سَرِ پایی بزن مستانه، سامان دو عالم را چرا از فکر صندل، در خمار دردسر باشی؟ پریشانی بود موج خطر، پرشور دریا را کنی گردآوری گر قطرهٔ خود را، گهر باشی حزین ، افشاندن دامن، ندارد این قدر کاری برای خردهٔ جان، چند لرزان، چون شرر باشی؟ حزین لاهیجی