حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۸۳۴: زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان تهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان تهی از طایر مراد مباد آشیان تهی رشک محبتم نگذارد نفس کشم دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما ازکین ما مکن دل نامهربان تهی خوش ظاهرند زاهد بی مغز و جوزِ پوچ بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر داریم ساغری، چو کف عاشقان تهی نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت ما را نشد ز ناله حزین ، استخوان تهی حزین لاهیجی