حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۸۱۱: مژگان نگر چو عربده جویان برآمده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مژگان نگر چو عربده جویان برآمده خنجر به دست، بر زده دامان برآمده شمشیرکین به کف، نگه کافر از فرنگ آیا پی کدام مسلمان برآمده؟ زان آب تیغ، لاله هر زخم پیکرم شاداب تر ز لعل بدخشان برآمده زاهد بیاض گردن او بین و می بنوش صبحی عجب ز چاک گریبان برآمده سرتا به پا سرشتهٔ فیض است قامتش این شاخ گل به کام بهاران برآمده رو، شبچراغ دیده آشفته خاطران در سر شراب، طره پریشان برآمده می سوزد از حلاوت دشنام کام من تلخ از دهان او شکر افشان برآمده ریزم من اشک حسرت و بالد نهال او سروش به آب دیده گریان برآمده در نوبهار خط، لب او شد نگه فریب ریحان به گرد چشمه ی حیوان برآمده دارم به عشق خردهء جانی که چون شرار از تاب و تب در آتش سوزان برآمده در بر زره ز زلف و ز ابرو کشیده تیغ در کشتنم ببین به چه سامان برآمده اول بساط خویش به او عرضه کرده ام هر جانبی به غارت ایمان برآمده جوشید سیل گریه ات از دل اگر حزین باز از تنور گرم تو طوفان برآمده حزین لاهیجی