حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۷۶۱: بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بالین نهاده ام به سر کوی خویشتن دارم سری چو غنچه به زانوی خویشتن آغوش دایه، بود مرا کام اژدها در آتشم ز خیرگی خوی خویشتن تنها ز دوستان نیم امروز شرمسار دارد فلک مرا خجل از روی خویشتن دستی ز همرهان نبود زیر بار ما آورده ایم زور به بازوی خویشتن در موج خیز دهر ز طوفان حادثات چینی ندیده ایم در ابروی خویشتن این جرعه های زهر که پیمود روزگار شیرین نمودم از شکرین خوی خویشتن دریوزه پیش بحر نصیب حباب باد چون تیغ تر بود لبم از جوی خویشتن نبود نظر به سرمهٔ مردم، سیه مرا چشم من است و خاک سرکوی خویشتن در پنجهٔ غمی که فشارد گلو، حزین در حیرتم ز کلک سخن گوی خویشتن حزین لاهیجی