حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۸: نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم نمی خیزد غبار من ز جا، افتاده ی عشقم سر از احوال من عقل گران جان در نمی آرد سراپای دو عالم گشتم و بر جاده ی عشقم رموز معنی از من پرس، افلاطون چه می داند؟ نیم از روستای عقل، شهری زاده ی عشقم به اوج سدره پرواز مرا کی سر فرود آید؟ قفس پرورده ی تن نیستم آزاده ی عشقم ورق باشد به دستم از بیاض صبح روشن تر که تعلیم سخن داده ست لوح سادهٔ عشقم به چشم یار ماند مستی دنباله دار من که خود ساقیّ و خود پیمانه و خود بادهٔ عشقم حزین از دل چرا نومید باشم در طلبکاری که خالی نیستم از جذبه ای، بیجادهٔ عشقم حزین لاهیجی