حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۲: ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز سامان سفر با خود دل رنجیده ای دارم به کف چیزی که دارم، دامن برچیده ای دارم نظر پوشیدن از آفاق باشد عین بینایی اگر انصاف داری، چشم دنیا دیده ای دارم عجب نبود که بنماید جبین، محراب دیداری که من از هر دو عالم روی برگردیده ای دارم عبث بر لب مزن انگشت، بانگ دلخراشم را که در نای دل، آواز سحر نالیده ای دارم تو از نادیدگی دنبال هر موری تکاپو کن من از شرمندگی باز نظر پوشیده ای دارم نمی فهمی تو ای سرو روان، مشق روانی کن که من از قامت خم مصرع پیچیده ای دارم ز تیغش زخم سیرابی ست دل را، تشنه کی مانم؟ درین تفسیده صحرا گرگ باران دیده ای دارم هم آواز هزارم نالهٔ شور افکنم بشنو هم آغوش خزانم، دفتر پاشیده ای دارم حزین آمد شد من اختیاری چون نفس نبود به خواب بی خودی پای جهان گردیده ای دارم حزین لاهیجی