حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۷۰۳: ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز مستی های صهبای ازل میخانهٔ خویشم چو چشم خوش نگاهان سرخوش از پیمانهٔ خویشم تجلی کرده در جانم جمال شعله رخساری ز ایمانم چه پرسی؟ گبر آتش خانه خویشم دلم چون شعله جواله با خود عشق می بازد چراغ خلوت خاص خود و پروانه خویشم به یک عکس است چشم، آیینهٔ تصویر را دایم همین محو تماشای رخ جانانه خویشم به امّید اسیری رفته ام از خود بیابانها به ذوق آشنایی های او بیگانهٔ خویشم برون از من نباشد جلوه گاهی حق و باطل را خرابات دلم، هم کعبه هم بتخانهٔ خویشم دل صد چاکم آراید حواس آشفتگیها را که هم زلف پریشان خود و هم شانه خویشم فسونی از نفس هر دم به گوشم می زند هستی گران بالین خواب غفلت از افسانهٔ خویشم شکستم قدر خود را در جهان از خوش عنانیها من سرگشته، آب آسیای دانه خویشم به آبا فخرکردن کار کودک مشربان باشد فراموش است درس ابجد طفلانهٔ خویشم خروش سینه چون سیلاب دارد پای کوبانم طربناک از سماع نالهٔ مستانهٔ خویشم به مطرب نیست حاجت چون جرس شوریده مغزان را فغان خیز است دیوار و در کاشانهٔ خویشم حزین از گوشهٔ دل پا برون ننهاده ام هرگز اگر گنجم اگر دیوانه، در ویرانهٔ خویشم حزین لاهیجی