حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۷۰۱: می شود دل چو گل از عیش پریشان چه کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می شود دل چو گل از عیش پریشان چه کنم؟ غنچه سان گر نکشم سر به گریبان چه کنم؟ داده جمعیت دلهای اسیران بر باد نکنم شکوه از آن زلف پریشان چه کنم؟ دل به آن چشم فسون ساز که چشمش مرساد من گرفتم ندهم، با صف مژگان چه کنم؟ طعنه بر بی دل و دینان مزن ای زاهد شهر دل و دین می برد آن نرگس فتان چه کنم؟ سر و سامان بود ارزانی ناقص خردان من که دیوانهٔ عشقم سر و سامان چه کنم؟ چند گویی که به دل مهر بتان پنهان دار بوی یوسف رود از مصر به کنعان چه کنم؟ من نه آنم که به دنبال دل از جا بروم می کشد سوی خود آن سرو خرامان چه کنم؟ می زنم خویش به آن شعلهٔ بی باک حزین بیش ازین نیست مرا طاقت هجران چه کنم؟ حزین لاهیجی