حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۶۹۳: ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد گوشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آواز خوش آن غنچه لب، تا دور شد گوشم به خون آغشته تر از پنبه ناسور شد گوشم چه سان با اختلاط این منافق پیشگان سازم؟ که از ساز مخالف کاسه طنبور شد گوشم ندارم چاره چون با ابلهان جز مستمع بودن چو صحرای قیامت، عرصه گاه شور شد گوشم کم از کژدم نباشد اختلاط تلخ گفتاران ز بس نیش زبان خورد از خسان، رنجور شد گوشم چو با این مرده طبعان زنده درگورم درین محفل عجب نبود اگر سوراخ مار و مور شدگوشم ندارد صرفه جز شوریده مغزی فیض صحبتها ز حرف ریزه خوانان خانهٔ زنبور شد گوشم اسیر زمهریر صحبت گرم اختلاطانم ز دم سردان عالم مخزن کافور شد گوشم نمی افتد خلل در وقتم از آشفته گفتاران ز بانگ دوست چون دارالحضور طور شد گوشم حزین از بس که دادم درجهان داد سخن سنجی به گوهرپروری ها چون صدف مشهور شد گوشم حزین لاهیجی