حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۶۷۸: در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندازم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندازم دل بیمار خود را بر کدامین بستر اندازم؟ جهان افسرده شد از عشق خون آشام، اشارت کن که این دل مردگان را در رگ جان نشتر اندازم کف خاکستر تفسیده ام در کار محشر کن که دوزخ در بهشت و العطش در کوثر اندازم دل نامهربانت کینهٔ عاشق چرا دارد؟ اگر رسم وفا عیب است از عالم براندازم قدح پیمای من، داری اگر ذوق کباب دل بفرما تا به داغ دوستی بر اخگر اندازم غبار دل بود، تا کی، کهن ویرانهٔ دنیا؟ بگو تا کار عالم را به مژگان تر اندازم بساط عشق بازان گرمی هنگامه می خواهد تو چوگان کن کمند زلف را تا من سراندازم حزین از عشق دارم در رگ جان گرمی خونی که در شمشیر قاتل پیچ و تاب جوهر اندازم حزین لاهیجی