حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۶۵۲: خرابی برنتابد محنت آبادی که من دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خرابی برنتابد محنت آبادی که من دارم گران سنگ است صبر کوه بنیادی که من دارم خروش من صفیر بلبل تصویر را ماند نواپرداز خاموشی ست، فریادی که من دارم مبادا هیچ صیدی بسته دام فراموشی به حسرت می کشد بی رحم صیادی که من دارم شکوه حسن بی پروا کجا و طاقت عاشق؟ گدازد شیشه دل را پریزادی که من دارم به خاک کشتگان از جلوه افکنده ست آشوبی قیامت می کند، نوخیز شمشادی که من دارم خوشا قمری که آزاد است از قید گرفتاری هزاران بنده دارد سرو آزادی که من دارم به جای رشته دارد تار زنار برهمن را در این بیت الصّنم تسبیح اورادی که من دارم نمک پروردهٔ عشقم، حلاوت سنج رسوایی گریبان می درد شور خدا دادی که من دارم به حسرت می کند در کام من خونابهٔ دل را چه می خواهد غمت از جان ناشادی که من دارم؟ حزین ، از لوح فطرت خوانده ام درس جوانمردی بود پیر خرد شاگرد استادی که من دارم حزین لاهیجی