حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۶۱۲: زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل ز خط غالیه سای تو، مشک ناب خجل به دل خیال تو آمد شبی و منفعلم که میزبان شود از کلبهٔ خراب خجل دلم ز وعده بر آتش فکندی و رفتی نگشت آن لب میگون ازین کباب خجل حیات یک دمه هم صرف پوچ شد چو حباب کسی مباد ز عمر سبک رکاب خجل به روی ساقی گلچهره چون نظر فکنم؟ مرا که توبه، نمود از رخ شراب خجل ز پشت پا نظر از شرم بر نمی دارد شده ست نرگس از آن چشم نیم خواب خجل سحر به باغ چنان این غزل سرود حزین که گشت بلبل گوینده در جواب خجل حزین لاهیجی