حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۸۰: چو موج می جدا از باده نتوان کرد پیوستش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو موج می جدا از باده نتوان کرد پیوستش بود میخانه زیر دست مژگان سیه مستش چو آن کافر که اسلام آورد از بی نواییها ره دین می رود زاهد، که دنیا نیست در دستش گذر کرد از گلویم ناوکش چون قطرهٔ آبی چه منّتهاست برگردن مرا از صافی شستش به امّید نگاهی دل به دنبالش فرستادم به تیر غمزه نامهربان، آن بی وفا خستش چه لذت بود از قاتل حزین نیم بسمل را که در خون می تپید و آفرین می ‎گفت بر دستش؟ حزین لاهیجی