حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۷۷: فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشینش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشینش گرفتم در چمن نظّاره را از حسن رنگینش نگاه ساده، دل را چون غزالان کرده صحرایی سمن زار بناگوشش، بهار خط مشکینش ز بی سرمایگی خجلت کشد مژگان رنگینم اگر منت به چشم من نهد پای نگارینش زکوشش ناله عاجز شد ز بس تیرش به سنگ آمد چه سازد بی قراری های دل، با کوه تمکینش؟ به این حسرت نصیبی ها چه طرف از گلشنی بندم که بیخود می رود ازکف، چو دل دامان گلچینش؟ چه ذوق از بزم هستی می پرستی را که می باشد رگ تلخ شراب زندگانی، جان شیرینش؟ سراپا خوانده ام دیوان دل در مکتب عشقت گل اشکی ست مضمون، مصرع آهی ست تضمینش چرا در خون نخوابد از غم حرمان دیدارت نگاه ناتوان من که مژگان است بالینش به عشق آمیز تا بنمایدت جام جهان بین را به شرط آنکه ننمایی به عقل مصلحت بینش حزینی راکه ما دیدیم صد ره ننگ می آید مسلمان را ز ایمانش، برهمن را ز آیینش حزین لاهیجی