حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۷۵: بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش بر جا گذاشتم نام، از ناتوانی خویش چون من کسی مبادا، تنها ز یار و محرم دل نیست، با که گویم، درد نهانی خویش؟ اشک سبک عنانم صحرانورد وحدت از شهربند دلها، بردم گرانی خویش بار گران هستی، از دوش خود فکندیم جان را کجا توان برد بی یار جانی خویش؟ عهد بهار سست است ای بلبل چمن سیر گلشن چه طرف بسته، از گل افشانی خویش تا چند می توان گفت، خونین دلان میازار؟ آن مست، ناز دارد با سرگرانی خویش شمعی حزین ، نزیبد خاموشیت به محفل روشن به عالمی کن، آتش زبانی خویش حزین لاهیجی