حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۱۸: ازین دهشت که هجرانی مبادا در کمین باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ازین دهشت که هجرانی مبادا در کمین باشد ز حسرت هر نگاه من نگاه واپسین باشد گره سازد زبان شعله شمع انجمن پیرا به هر محفل که حرفی زان عذار آتشین باشد شود در موج آب زندگانی سبزه اش غلتان در آن گلشن که ابروی تو را از ناز چین باشد ازین آشفته حالی سر نمی پیچم، سرت گردم چنین خواهد اگرزلف پریشانت چنین باشد فریب حرف و صوت خضرم از جا برنمی آرد که آب زندگی لعل تو را پر نگین باشد نمی افتد به دست مدّعی سرمایهٔ معنی که این گنج گهر، کلک مرا در آستین باشد دل خود می خورد مورش، حزین از تنگدستیها در آن خرمن که برق بی مروت خوشه چین باشد حزین لاهیجی