حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۱۶: چون شمع ز خود گرم شتابم به دمی چند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون شمع ز خود گرم شتابم به دمی چند از قافلهٔ اشک فراتر قدمی چند حیف است تن و جان شود از وصل حجابت تا کی به میان فاصله بینی عدمی چند؟ غم می دهد از هر طرفی عرض، سپاهی کو پرچم آهی که طرازم علمی چند؟ تا وادی شیبم ز کجا سر به در آرد طی کرده ام از کوچهٔ تن، پیچ و خمی چند ناموس مسلمانیم ای یأس نگهدار بر طاق دلم چیده تمنّا، صنمی چند نو کیسه گمان کرده همانا مژه ما را کز پارهٔ دل ریخت به دامان درمی چند نوک قلمم کند شد از موی شکافی بس شانه زدم زلف پریشان رقمی چند در وادی گفتار، ز ما پیشتری نیست این راه سپردیم به پای قلمی چند محروم حزین ، از در دل کس نتوان کرد در دامن دریوزه کنان ریز غمی چند حزین لاهیجی