حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۴: کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی شد؟ که اخلاص مغانی ملّتم، در جبهه سایی شد به چشم از بس خیال آن کف پا نقش می بندم بیاض دیده روشن سواد من حنایی شد من شکّر سخن، پرورده ام با شیرهٔ جانش که سروش مصرع برجستهٔ شیرین ادایی شد شدم تا سر به صحرا دادهٔ وحشی نگاه او غبارم سرمهٔ چشم غزالان ختایی شد سیه روزم که از کف داده ام دامان زلفش را ز بخت تیرهٔ من کوتهی شد، نارسایی شد رواجی نقد ما را نیست در بازار حسن او زر داغم به کف سرمایهٔ حسرت فزایی شد در الفت میان جسم و جان با گل برآوردم از آن روزی که دل را با محبّت آشنایی شد به ذوق وصل موج شور محشر می زند خاکش به خون غلتیده ای کو، زخمی تیغ جدایی شد دل از دیرینه غمها برگرفتن نیست کار من چرا باید عبث بدنام ننگ بی وفایی شد به کف چون شمع ما را در شب هجران به کار آید سر انگشتی که در گستاخی برقع گشایی شد چو دریا شد حباب، از ننگ ناچیزی برون آید گداز تن، شکست قدر ما را مومیایی شد نبود اول درین میخانه قدری خرقه پوشان را شراب آلوده دلقم، آبروی پارسایی شد به دل، بتخانه های آرزو را کرده ام ویران که چاک سینهٔ من قبلهٔ حاجت روایی شد فراموشم مکن گر معنی بیگانه می فهمی که عمرم صرف تفسیر کتاب آشنایی شد رگ سنگش ز شوخی موجهٔ دریای خون گردد به میدانی که مژگان تو در تیغ آزمایی شد چو نی جز باد نبود در شکنج آستین من نفس بیهوده صرف نغمه های بی نوایی شد حزین ازگردش پیمانهٔ چشم سخن سازی سیه مستانه کلکم بر سر دستان سرایی شد حزین لاهیجی