حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۱: کی از ما چشم صورت بین مردم حال می بیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی از ما چشم صورت بین مردم حال می بیند؟ چه دیگر دیدهٔ آیینه جز تمثال می بیند؟ از آن روزی که من در پای عشق از پای افتادم غزال چشم شوخ یار در دنبال می بیند خمار من ندارد دیده در راه می و ساقی به کف داغ جنون را جام مالامال می بیند مرا آیینهٔ گیتی نما خشت سر خم شد ز جام خود اگر جم، صورت احوال می بیند به چشم سفلگان دهر، ظالم را بود شانی مگس زنبور را شهباز زرّین بال می بیند لباسی یافتم، عرفان شیخ خانقاهی را تصوّف را همین در خرقه های شال می بیند حزین از جا دل دیوانه ام گر رفت جا دارد که عالم را پر از بازیچهٔ اطفال می بیند حزین لاهیجی