حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷۶: تابی به سر زلف زد و طرّه به خم داد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تابی به سر زلف زد و طرّه به خم داد اسباب پریشانی ما دست به هم داد ناقوس صنم خانهٔ دل ناله برآورد چاک عجبی سر به گریبان حرم داد حسرت شکن ذائقه اشکی ست گلوسوز نو بادهٔ شیرین، مزهٔ نخل الم داد فریاد که زاد سفر از خویش ندارم مطرب ره دوری زد و ساقی می کم داد عشق است گر افکنده به دل لنگر تمکین گردون ز گران سنگی این بار، شکم داد از زهرهٔ شیر آب خورد بیشهٔ معنی آسان نتوان عرصه به یکران قلم داد دارایی عشق است که از کلک و دواتم درکشور پرشور سخن، طبل و علم داد مژگان تو گرد از دو جهان خواست برآرد دامان به میان برزد و فرمان به ستم داد هرگه که به یاد دهنت غنچه نشستم اندیشه مرا سر به بیابان عدم داد چون شمع ز هجران تو در آتش و آبم برقی به رگ و ریشه زد و دیده به نم داد بر عشق در دیر و حرم هر دو گشوده ست مشرب به زبانم صمد و دل به صنم داد غفلت زده عالم آب است چو ماهی آن را که غلط بخشی ایام، درم داد پرگشت حزین ازگهرم جیب دو عالم خجلت قلم من، به رگ ابر کرم داد حزین لاهیجی