حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱۶: لبت به پیرهن تنگ غنچه خار کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لبت به پیرهن تنگ غنچه خار کند عبیر خطّ تو خون در دل بهار کند خراب نرگس شوخت شدم که از نگهی سراسر دو جهان را کرشمه زار کند رود چو موج ز دستش، عنان خودداری خرام ناز تو آن را که بی قرار کند گسست در خم زلفت کمند تدبیرم تو را به من کشش دل مگر دچار کند گیاه خشک، بهار و خزان چه می داند؟ دگر چه با من افسرده، روزگار کند؟ هنوز کوتهی دست آرزو باقیست ز خون کشته من، تیغش ار نگار کند ز خار خارِ گلی آشیان من قفس است زمانه با دل تنگم، دگر چکار کند؟ خوش آن خزان زده بلبل که در فراق چمن ز چاک سینهٔ خود گشتِ لاله زار کند سپهر با همه سامان ترکتاز، حزین حذر ز ناوک آن طفل نی سوار کند حزین لاهیجی