حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۶: دل بیگانه مشرب با نگاه آشنا دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل بیگانه مشرب با نگاه آشنا دارد همان گرمی که با هم در میان، برق و گیا دارد ندارم فرصت آن کز سبو می در قدح ریزم بهار از رنگ گل پنداری آتش زیر پا دارد عجب نبود که جوهر حلقهٔ بیرون در گردد چنین کآیینه را عکس تو لبریز صفا دارد حباب از خویشتن چون بگذرد دریا کند خود را شکستن کشتیم را غرقهٔ آب بقا دارد ز اقبال جنون، فیض سعادت می توان بردن به سر ژولیده مویم، سایهٔ بال هما دارد نبینی ظلمت ار دامان سعی از دست نگذاری شرر را گرم رفتاری چراغی پیش پا دارد شوی گر یکنفس غافل، بیابان مرگ خواهی شد محال است این که یکدم کاروان عمر وا دارد به چنگ عشق آتش دست، باکم نیست از سختی سپندم، عقده های مشکلم مشکل گشا دارد حزین از حلقهٔ آزادگان چون سر برون آرم؟ زمین کلبه ام از نقش پهلو بوریا دارد حزین لاهیجی