حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۱: آن یار بی حقیقت، پاس وفا ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن یار بی حقیقت، پاس وفا ندارد پروای اشتیاقم، دیرآشنا ندارد دیوار خلق سایه چون نقش پا ندارد در دهر پست همّت، افتاده جا ندارد کار سپند دل را انداختم به آتش جز عشق، مشکل ما مشکل گشا ندارد غوغای کفر و اسلام در دین عارفان نیست خلوت سرای وحدت، ما و شما ندارد خون مرا بحل کرد آن چشم نامسلمان جوری چنین، فرنگی، هرگز روا ندارد تا صبح سینه از ما، درپیرهن نهفتی خاطر نمی گشاید، محفل صفا ندارد دوش از برم چو رفتی، آگه نگشتم، آری عمریّ و رفتن تو، آواز پا ندارد ای من خراب طورت، تعمیر دل نکردی کاخ محبّت تو هرگز بنا ندارد یکتاست در رسایی، قامت قیامت من شوخ است مصرع سرو، امّا ادا ندارد ای دل درین سر کو، پاس ادب ضرور است از ناله لب فرو بند اینجا هوا ندارد تمثال زشت و زیبا یک خامه می شناسد نقش کنشت و کعبه جز یک خدا ندارد پایان نمی پذیرد، شور حزین سرمست خسن ابتدا ندارد، عشق انتها ندارد حزین لاهیجی