حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷۵: بیخودان بانگ اناالحق که درین دار زدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیخودان بانگ اناالحق که درین دار زدند آتشی بود که در خرمن پندار زدند عاشقان را نرسد غیرگل داغ، چو شمع آتشین لاله درین بزم به دستار زدند حال جان سوختگان، سوخته جانان دانند رهروان، زابله آبی به خس و خار زدند عید دیدار مبارک به جگر سوختگان که عجب نقشی از آن روی عرق بار زدند شد چو پیراهن فانوس فروزان به نظر آستینی که به مژگان شرر بار زدند خال مشکین تو را زد چو رقم کلک قضا داغ حسرت به دل نافهٔ تاتار زدند داغ دل خوش، که صفیری به خراش جگرم دوش در حلقهٔ مرغان گرفتار زدند خوش بهشتی ست غم عشق که مرغان اسیر در قفس قهقهٔ کبک به کهسار زدند از طرب چون نخروشد رگ جان تو حزین ؟ کز دم تیغ ستم زخمه برین تار زدند حزین لاهیجی