حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷۱: ساغر نزنم تا بتوان خون جگر زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساغر نزنم تا بتوان خون جگر زد بر سر نزنم گل، چو توان دست به سر زد گویا به چمن تند وزیده ست نسیمی این مرغ گرفتار صفیری به اثر زد پرداخته بودم ز سواد دو جهان چشم آن طره ی طرار ، مرا راه نظر زد بازوی شکارافکن آن غمزه بنازم تیرش اگر از سینه خطا شد به جگر زد بنواخت مرا آن لب شیرین به پیامی صد غوطه فزون تلخی جانم به شکر زد جانا به نظر خرد مبین دانهٔ اشکم آتش به جهانی شود از نیم شرر زد می سوخت حزین را، مژه در راه تو چون شمع آتش شب هجران تو در دیدهٔ تر زد حزین لاهیجی