حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۱: فروزان چهره چون شمع آمدی، دلها تسلّی شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فروزان چهره چون شمع آمدی، دلها تسلّی شد شب روشن سوادان از خطت صبح تجلّی شد شنیدی شکوهام، از شرم طاقت آب گردیدم به حرفم گوش دادی، بر زبانم لفظ، معنی شد به سویم گرم دیدی، شبنم آسا از میان رفتم به وصلم وعده دادی، خاطر از دوری تسلی شد صبا می کرد ازگلشن به مرغان قفس نقلی دماغ آشفتگان را عطر گیسویت تمنّی شد نمودی حسن روزافزون، بهشت نقد را دیدم به فرقم سایهٔ رحمت فکندی، رشک طوبی شد دل دیوانه میزد با خیال نرگست نقشی ز شوخیهای مژگان تو، داغ چشم لیلی شد حزین کنج قفس بیهوده می باشد پرافشانی به گیتی مایهٔ آسایشم کوتاه بالی شد حزین لاهیجی