حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۵: یک دل به دیاری که وفا صاحب تاج است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک دل به دیاری که وفا صاحب تاج است بی سکهٔ داغت نبود، آنچه رواج است شاهنشهیم باج ز افتاده نگیرد هر سرکه بلند است، مرا زیر خراج است من کودک یونان کدهٔ صاف دلانم لوح سبقم ساده تر از صفحهٔ عاج است بیماری عشق است، چه آید ز مسیحا؟ بی فایده جان می کنم و مرگ علاج است هر لحظه فلک لعبتی از پرده برآرد این پیر خرف، بین چقدر طفل مزاج است ای دولت از این عرصه که ماییم کران گیر از ما سر پا خورده، به هر جا سر و تاج است گم شد ره بیرون شد، از آن زلف حزین را ای دل بفروز آتش آهی، شب داج است حزین لاهیجی